چله خانه محله ایست در قسمت جنوبی شهر رشت که بر اثر توسعه شهری امروزه در مرکز شهر قرار گرفته است. چله خانه از شمال به میدان دکتر حشمت و حاجی آباد، از شرق به خیابان پهلوی( امام خمینی)، از جنوب شرقی به بیمارستان پورسینا، از غرب به چهل تن و آسدابولقاسم و از جنوب به باغ محتشم منتهی می گردد.
منبع عکس: آرشیو خانوادگی نوادگان میرنظام الدین چله خانه رشت ( عکس مربوط به دوره پهلوی اول )
منبع عکس: آرشیو خانوادگی نوادگان میرنظام الدین چله خانه رشت ( عکس مربوط به دوره پهلوی اول )
و در مورد چله خانه و اجداد من (سیده پریسا میرنظامی)
اما در باب نام چله خانه ، در لغت نامه دهخدا نوشته است که خانه ای که مرتاضان ایام چله نشینی را در آن به سر می برند.
چله نشینی از مراحل تذکیه نفس و رسیدن به مقام عرفان است که عرفا و دراویش برای رسیدن به جایگاه ممتاز چهل روز را در خانه ای و یا گوشه ای ساکت و دنج به دور از خلق و دنیای مادی به عبادت و ریاضت می پردازند و به مقام والایی در عرفان و درویشی می رسند. مراسم و مناسک چله نشینی بسیار عجیب و بیشتر به خرافه می ماند تا به تزکیه نفس و در تاریخ تصوف چله نشینی برای تزکیه نفس جای خود را به چله نشینی برای به خدمت گرفتن اجنه ( جن و پری){ به خدمت گرفتن اجنه برای کسب مال و قدرت و خواسته های شخصی مورد استفاده قرار می گرفته و هنوز در گوشه و کنار اشخاصی هستند که این گونه اعمال را انجام دهند} داده است. برای بیشتر دانستن در این مورد به کتاب یک سال در میان ایرانیان فصل ششم تصوف، ماوراءالطبیعه و سحر و جادو نوشته ادوارد گرانویل براون رجوع کنید.
به غیر از محله ی چله خانه ی رشت مکان های دیگری را نیز در ایران با این نام یعنی چله خانه می توان یافت.
مانند :
دهی در بخش صوفیان شهرستان شبستر در استان آذربایجان شرقی
دهی از دهستانهای کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر در آذربایجان شرقی
کوهی واقع در شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی
دهی از دهستان های آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب استان اردبیل
غاری در کنار رودخانه شاپور روستای زیراه( زیرآب) سعد آباد استان بوشهر
غاری ساخته شده به دست انسان در کوهی در روستای تمین از بخش میرجاوه شهرستان زاهدان در سیستان و بلوچستان
غاری در جنوب استهبان در دامنه ی کوه بطالب در استان فارس
کوهی در شهرستان مریوان استان کردستان
دهی از دهستان بهاباد بخش بافق شهرستان یزد در استان یزد
غاری در بنادک سادات استان یزد
تمام این دهات، غارها و کوه ها نام خود را کم و بیش با داستانی یک شکل از همین آیین چله نشینی گرفته اند و ذکر این نام ها در اینجا نمونه آوردن از استفاده از چنین اسم هایی ماورای استان گیلان بوده و باورهایی که در تمام مناطق ایران زمین از شمال و جنوب و شرق و غرب ریشه دوانیده و مختص به سرزمین و یا منطقه ی خاصی نیست. اما همانطور که می دانیم بسیاری از شیادین و انسان های عیاش بودند که به این کار روی آوردند و همین ها بوده اند که مقام درویش را بدانجا رسانده اند که کلمه ی درویش در عرف جامعه مترادف با گدا و متکدی تلقی شده است. آنچه مشخص است این است که این نام گذاری ها یا به علت استفاده ی مکرر اهالی از آن کوه یا غار شکل گرفته است یا این که از روی افراد زاهد و با ایمانی شکل گرفته است که به عرفان و تذکیه نفس می پرداختند و به شیادی نپرداخته بودند و در بین اهالی منطقه آبرویی برای خود بدست آورده بودند.
عکس: درب ورودی مسجد چله خانه رشت
اما چله خانه رشت تا حدود ۱۵۰ سال پیش انار کله ای بود در حاشیه شهر رشت که به صحرای ناصریه متصل بود. انار کله یا انار سرا به محلی گفته میشود که انار زیاد یافت می شود و مشخص است که این محله تا ۱۵۰ سال پیش باغ انار بوده است. در آن دوران محله مورد استفاده ی کولی و ها و دوره گردهایی بود که به شهر رفت و آمد می کردند که گوشه ای از شرح حال آنها را در جستاری تحت عنوان پیش آهنگان نوروز در گیلان توضیح داده ام.
در همین دوران زاهدی متقی و درویش مسلکی این محل را برای عبادت و ریاضت کشیدن و سرآخر چله نشینی انتخاب کرد و کومه ای را برای این کار تهیه نمود. خیلی ها معتقدند که میرنظام الدین که بقعه ی او در چله خانه ی رشت قرار دارد و بنابر لوح بقعه از نوادگان امام علی النقی می باشد همان پیر و مرشد بوده است. رابینو که در اوایل قرن بیستم میلادی در گیلان زندگی کرده است هیچ اشاره ای به وجود بقعه در این محل نکرده است و به جای آن از تکیه ای نام برده است که به تکیه ی چله خانه معروف است.
اما آگاهان منطقه و محله اعتقاد دارند که میرنظام الدین همان پیر زاهدی بوده است که در این انارکله کومه ای ساخت و به چله نشینی پرداخت و سپس بعد از او مریدان او به پیروی از مرشد خود در همان انارکله به عبادت و چله نشینی پرداختند.
پس از فوت میرنظام الدین بنا بر سنت رایج در میان مسلمانان او را در همان کومه و اتاقک خود دفن کردند و این اتاقک تبدیل به بقعه شد و اتاقک دیگری در کنار این اتاقک برای چله نشیی ساخته شد که دلیل چله خانه نام گذاشتن این محله همین چله نشستن های مریدان میرنظام الدین بوده است.
راسته بازار محله چله خانه در گذشته خندقی بود که حد فاصل محله از باغهای مجاور بود که پس از تشکیل محله تبدیل به این راسته شد تا احتیاجات اهالی محل را تأمین نماید.
چله خانه مانند همه ی محله های حاشیه نشین محله ای فقیر نشین بود که توسط عده ای کولی تشکیل شد و سپس اهالی روستاهای دور و اطراف به آنجا روی آوردند.
این محله نیز مانند تمامی محله های رشت در گذر زمان بافت تمرکز طبقاتی را در خود جای داد که در ناحیه شمالی و مرکز محله خانواده های متوسط شهری آن روزگار و به ندرت چند خانواده ی متمول که دیگر پس از چندین سال زندگی در این محل تمامأ زندگی روستایی خود را کنار گذاشته بودند و هرکدام بنا بر زمین و دارایی های خود در روستای پیشین به جایگاهی در محله رسیده بودند.
محله هرچه به جنوب و به سمت باغ محتشم نزدیک تر می شد منازل ساده تر و اهالی فقیر می شدند و ساکنین آن را باربرها و گاودارها و سورچی ها و عرابه رانها تشکیل می دادند.
امروزه با توسعه شهری این تقسیم بندی محله به هم ریخته است و مانند تمامی محله های شهر رشت تمامی اقشار جامعه از متمول و فقیر و متوسط در این محله به زندگی می پردازند و چهره ی محله بنا بر در مرکزیت قرار گرفتن و نزدیک بودن به میدان شهرداری و بازار بزرگ رشت و در کل وجود راه های ارتباطی بسیار با تمام نقاط شهر جزو محله های متوسط به بالای شهر به حساب می آید.
منبع عکس سیده پریسا میرنظامی آرشیو خانوادگی: سید غلامرضا میرنظامی متولد 1301 در رشت در راسته چوب فروشان. کسب و کار چوب فروشی داشت . این راسته از بازار با مغازه چوب فروشی ایشان به این راسته معروف شده است
نویسنده و جمع آوری اطلاعات: سیده پریسا میرنظامی
چله نشینی از مراحل تذکیه نفس و رسیدن به مقام عرفان است که عرفا و دراویش برای رسیدن به جایگاه ممتاز چهل روز را در خانه ای و یا گوشه ای ساکت و دنج به دور از خلق و دنیای مادی به عبادت و ریاضت می پردازند و به مقام والایی در عرفان و درویشی می رسند. مراسم و مناسک چله نشینی بسیار عجیب و بیشتر به خرافه می ماند تا به تزکیه نفس و در تاریخ تصوف چله نشینی برای تزکیه نفس جای خود را به چله نشینی برای به خدمت گرفتن اجنه ( جن و پری){ به خدمت گرفتن اجنه برای کسب مال و قدرت و خواسته های شخصی مورد استفاده قرار می گرفته و هنوز در گوشه و کنار اشخاصی هستند که این گونه اعمال را انجام دهند} داده است. برای بیشتر دانستن در این مورد به کتاب یک سال در میان ایرانیان فصل ششم تصوف، ماوراءالطبیعه و سحر و جادو نوشته ادوارد گرانویل براون رجوع کنید.
به غیر از محله ی چله خانه ی رشت مکان های دیگری را نیز در ایران با این نام یعنی چله خانه می توان یافت.
مانند :
دهی در بخش صوفیان شهرستان شبستر در استان آذربایجان شرقی
دهی از دهستانهای کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر در آذربایجان شرقی
کوهی واقع در شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی
دهی از دهستان های آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب استان اردبیل
غاری در کنار رودخانه شاپور روستای زیراه( زیرآب) سعد آباد استان بوشهر
غاری ساخته شده به دست انسان در کوهی در روستای تمین از بخش میرجاوه شهرستان زاهدان در سیستان و بلوچستان
غاری در جنوب استهبان در دامنه ی کوه بطالب در استان فارس
کوهی در شهرستان مریوان استان کردستان
دهی از دهستان بهاباد بخش بافق شهرستان یزد در استان یزد
غاری در بنادک سادات استان یزد
تمام این دهات، غارها و کوه ها نام خود را کم و بیش با داستانی یک شکل از همین آیین چله نشینی گرفته اند و ذکر این نام ها در اینجا نمونه آوردن از استفاده از چنین اسم هایی ماورای استان گیلان بوده و باورهایی که در تمام مناطق ایران زمین از شمال و جنوب و شرق و غرب ریشه دوانیده و مختص به سرزمین و یا منطقه ی خاصی نیست. اما همانطور که می دانیم بسیاری از شیادین و انسان های عیاش بودند که به این کار روی آوردند و همین ها بوده اند که مقام درویش را بدانجا رسانده اند که کلمه ی درویش در عرف جامعه مترادف با گدا و متکدی تلقی شده است. آنچه مشخص است این است که این نام گذاری ها یا به علت استفاده ی مکرر اهالی از آن کوه یا غار شکل گرفته است یا این که از روی افراد زاهد و با ایمانی شکل گرفته است که به عرفان و تذکیه نفس می پرداختند و به شیادی نپرداخته بودند و در بین اهالی منطقه آبرویی برای خود بدست آورده بودند.
عکس: درب ورودی مسجد چله خانه رشت
اما چله خانه رشت تا حدود ۱۵۰ سال پیش انار کله ای بود در حاشیه شهر رشت که به صحرای ناصریه متصل بود. انار کله یا انار سرا به محلی گفته میشود که انار زیاد یافت می شود و مشخص است که این محله تا ۱۵۰ سال پیش باغ انار بوده است. در آن دوران محله مورد استفاده ی کولی و ها و دوره گردهایی بود که به شهر رفت و آمد می کردند که گوشه ای از شرح حال آنها را در جستاری تحت عنوان پیش آهنگان نوروز در گیلان توضیح داده ام.
در همین دوران زاهدی متقی و درویش مسلکی این محل را برای عبادت و ریاضت کشیدن و سرآخر چله نشینی انتخاب کرد و کومه ای را برای این کار تهیه نمود. خیلی ها معتقدند که میرنظام الدین که بقعه ی او در چله خانه ی رشت قرار دارد و بنابر لوح بقعه از نوادگان امام علی النقی می باشد همان پیر و مرشد بوده است. رابینو که در اوایل قرن بیستم میلادی در گیلان زندگی کرده است هیچ اشاره ای به وجود بقعه در این محل نکرده است و به جای آن از تکیه ای نام برده است که به تکیه ی چله خانه معروف است.
اما آگاهان منطقه و محله اعتقاد دارند که میرنظام الدین همان پیر زاهدی بوده است که در این انارکله کومه ای ساخت و به چله نشینی پرداخت و سپس بعد از او مریدان او به پیروی از مرشد خود در همان انارکله به عبادت و چله نشینی پرداختند.
پس از فوت میرنظام الدین بنا بر سنت رایج در میان مسلمانان او را در همان کومه و اتاقک خود دفن کردند و این اتاقک تبدیل به بقعه شد و اتاقک دیگری در کنار این اتاقک برای چله نشیی ساخته شد که دلیل چله خانه نام گذاشتن این محله همین چله نشستن های مریدان میرنظام الدین بوده است.
راسته بازار محله چله خانه در گذشته خندقی بود که حد فاصل محله از باغهای مجاور بود که پس از تشکیل محله تبدیل به این راسته شد تا احتیاجات اهالی محل را تأمین نماید.
چله خانه مانند همه ی محله های حاشیه نشین محله ای فقیر نشین بود که توسط عده ای کولی تشکیل شد و سپس اهالی روستاهای دور و اطراف به آنجا روی آوردند.
این محله نیز مانند تمامی محله های رشت در گذر زمان بافت تمرکز طبقاتی را در خود جای داد که در ناحیه شمالی و مرکز محله خانواده های متوسط شهری آن روزگار و به ندرت چند خانواده ی متمول که دیگر پس از چندین سال زندگی در این محل تمامأ زندگی روستایی خود را کنار گذاشته بودند و هرکدام بنا بر زمین و دارایی های خود در روستای پیشین به جایگاهی در محله رسیده بودند.
محله هرچه به جنوب و به سمت باغ محتشم نزدیک تر می شد منازل ساده تر و اهالی فقیر می شدند و ساکنین آن را باربرها و گاودارها و سورچی ها و عرابه رانها تشکیل می دادند.
امروزه با توسعه شهری این تقسیم بندی محله به هم ریخته است و مانند تمامی محله های شهر رشت تمامی اقشار جامعه از متمول و فقیر و متوسط در این محله به زندگی می پردازند و چهره ی محله بنا بر در مرکزیت قرار گرفتن و نزدیک بودن به میدان شهرداری و بازار بزرگ رشت و در کل وجود راه های ارتباطی بسیار با تمام نقاط شهر جزو محله های متوسط به بالای شهر به حساب می آید.
منبع عکس سیده پریسا میرنظامی آرشیو خانوادگی: سید غلامرضا میرنظامی متولد 1301 در رشت در راسته چوب فروشان. کسب و کار چوب فروشی داشت . این راسته از بازار با مغازه چوب فروشی ایشان به این راسته معروف شده است
نویسنده و جمع آوری اطلاعات: سیده پریسا میرنظامی
- دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۰۳ ۰۱:۵۱ ۳ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر